الیساالیسا، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 21 روز سن داره

الیزابت

35 ماهگی الیسا و شب های قدر

الیسا عزیزم، سی و پنجمین ماهروزت مصادف است با شب نزول رحمت و برکات الهی، شبی که در آن روشن‌ترین پنجره‌های معنویت و عرفان به سوی بندگان باز می شود تا با مناجات و استغفار، ره توشه ای برای دنیا و آخرت برداشته شود. دختر نازنینم، سه سال پیش روز 25 تیرماه، هجدهم ماه مبارک رمضان که شب قدر بود دیده به این دنیا گشودی و خداوند نعمتی به ما بخشید که همیشه با زبان قاصرمان شکرگزارش هستیم. در آغوش گرفتن فرشته کوچکی که آرامش دل و جانمان شد. مهربانترینم ماهروزت خجسته. ...
25 خرداد 1396

31-34 ماهگی الیسا

الیسا جانم؛ چهار ماه از آخرین پستی که نوشتم میگذرد و در این مدت، در کنار تو دختر شیرین زبون و دوست داشتنی که پر از عشق هستی و شور با قلب مهربون و چشمهای معصومت با یه دنیا انرژی، ناب ترین لحظه ها رو داشتم و همه را، نه در گوشه ذهنم بلکه در قلبم حک کرده ام ولی حیف فرصتی دست نداد تا آنها را به رسم یادبود برایت بنویسم تا هروقت نگاهی به این نوشته ها انداختی، بدانی در دنیای شیرین کودکانه ات، زندگی کردم و آموختم عشق و امید را. دلبندم، گفتنی هایم زیاد است و تا جایی که بشود آنها را برایت می نویسم. ولنتاین (روز عشق)، توی درست کردن کیک به مامان کمک کردی و از این کار لذت بردی و کلی ذوق کردی. "عاشقتم خترک با احساسم" روزها...
25 ارديبهشت 1396

سی ماهگی الیسا

روزها چشم برهم زدنی می گذرند همچون این سی ماه که چون باد گذشت و دیگر بر نمی گردد دلبندم. ولی بی شک تمام لحظه ها و دقایقش پر از شور بود و زیبایی که با وجود نازنینت تجربه کردم و مهربانی و عشق را که هر روز در دنیای پاک کودکانه ات، با اعماق وجودم حس می کنم و هر بار با یادآوری روزهای گذشته لبخند بر لبانم نقش می بندد و خوشحالم از بودنت و داشتنت. الیسا عزیزم سی ماهگیت مبارک.   ...
25 دی 1395

29 ماهگی الیسا

الیسا جانم، دخترک مهربون و دوست داشتنی ام؛ این روزها دلم تنگ است و حرفهایم نیز از جنس دلتنگی ولی همین مرا بس که دستان پرمهرت را دور گردنم حلقه می کنی، مرا بغل می کنی، در آغوشت محکم میفشاریم و در چشمانم نگاه میکنی و با شیرین زبونی میگی "دوستت دارم مامان".  آن لحظه فقط دوست دارم زمان بایستد و سکوت کنم تا به وضوح صدای گرم نفس هایت به گوشم برسد و به چشمان مهربونت خیره شوم و به دور بریزم تمام دلتنگی هایم را و فریاد بزنم و به خودم بگویم تو را چه شده است با داشتن چنین فرشته ای که وجودش همه عشق است و آرامش. پس نازنینم بیا بخندیم و شاد باشیم و با هم بسراییم بهترین ترانه های زندگی را. الیسا عزیزم با تمام وجود عاشقتم...
25 آذر 1395

27 ماهگی الیسا

یه سلام پر انرژی مثل سلام های خودت به شما مهربونترینم - فرشته ی کوچک و دوست داشتنی دختر خوبم دوست دارم از این روزهایت بنویسم که چقدر بزرگ شده ای و چه دلبری هایی که نمی کنی. نمیدونم از احوالپرسی کردن هایت بنویسم که میگی "شما خوبی؟ خسته نباشی" یا از تشکر کردن هایت که میگی "مرسی، مچکرم". عزیزکم هروقت چیزی می خوری  تعارف می کنی و میگی "شما می خوری؟" بچه ها رو دوست داری و با صفت "جون" صداشون می کنی. اگر کاری رو که نباید انجام بدی زود میای میگی مامان ناراحت نشو، دوستت دارم. الهی من فدای مهر و محبتت دختر نازم. بعضی اوقات هم که کمی شیطونی می کنی، تا بابا میاد زود میری اعتراف می کنی و میگی مامانو اذی...
25 مهر 1395

بیست و شش ماهگی الیسا

نازنین دخترم ؛   بی هیچ مقدمه ای می گویم ، بیست و ششمین ماه بودنت و مادرشدنم مبارک   الیسای عزیزم دوستت دارم و این "دوستت دارم" را روزی هزاربار برای خودم تکرار می کنم و سرمست می شوم از داشتنت   دلبندم ، تو معنی تمام رنگ های دنیایی ؛ وقتی که دستان کوچکت را به دور گردنم حلقه می کنی ، به دور از همه خستگی ها در آغوش گرمت آرام می گیرم و از لبخند شیرینت هزاران بار انرژی   دردانه ام ؛ برای تمام لحظه هایت فرشی از عشق پهن می کنم تا عاشقانه قدم بزنی و من عاشقانه نگاهت کنم ...
25 شهريور 1395

25 ماهگی الیسا و سفر به شیراز

انگار همین دیروز بود که در تدارک برپایی جشن کوچکی برای دلبند دوساله مان بودیم، یک ماه گذشت و شما فرشته دوست داشتنی هر روز با علاقه ای دوچندان عکس ها و فیلم های جشن تولدت رو به نظاره میشینی و با ذوق میگی هوراااا تولده، تولد الیسا. الهی فدای شیرین زبونی هات بشم که گاهی دوست دارم بنشینم و برایم حرف بزنی، از کارها و شیطنت های کودکانه ای که خودت به زبان شیرین و اصطلاحات بامزه، آنها را تعریف میکنی. عزیزکم در این یک ماه، با تغییر و تحولی روبرو بودی که با وجود سختی که برایت داشت ولی مثل همیشه با صبوری آن را پشت سرگذاشتی و آن هم "پایان تغذیه با شیر مادر" بود. بالاخره تصمیم سخت و جدی گرفته و اجرا شد ولی هرگاه با چشم ها...
25 مرداد 1395

23 ماهگی الیسا

سلام عزیز دلم.. امروز اومدم تا با عميقترين احساساتم 23ماهگيت رو  تبريك بگم.تو 23 ماهه شدي و من هزار بار بيشتر از هميشه عاشق تر.احساس ميكنم دنيا خيلي زيباتر از قبله .لطيف تر از حرير و شيرين تر از عسل.لحظه  لحظه ها بوي تن تورو داره و حسي كه از درك ژرفاي اون هر كسي ناتوانه.معناي مادر بودن رو با تك تك سلولهام ميفهم . خواستني ترينم  روزهاي شادي برات ميخوام .روزهاي پر از سرمستي و شور.پر از خنده و شوق كودكانه.كه با همه اينا منم جون ميگرم و پر و بال تازه براي پرواز به دنياي كوچولو و قشنگ تو تا بتونم بفهممت و همه اينارو همراه قلب عاشق و بيقرارم بهت هديه بدم. یک ماه به تولد دو سالگی ات مونده و تو هر روز داری بزرگ تر...
25 خرداد 1395
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به الیزابت می باشد