الیساالیسا، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 20 روز سن داره

الیزابت

22 ماهگی الیسا

چقدر دلم برای آن روزها تنگ شده آرام جانم . برای اردیبهشت سال 93 ! برای روزهای بودنت در من ، و برای آن دردها ... برای راه رفتن های آن طور خاص م ، برای تکان هایت ، سکسکه هایت ...   چقدر دلم برای جنینی ات تنگ شده عزیز 22 ماهه ام .   22 ماهگیت مبارک عزیز مادر   و اما اینروز های تو   اینکه جای همه چیز را می دانی ؛ جای وسایل ات را ، اسباب بازی هایت را ، لباس هایت ... جای کفش ها و کلاه هایت را ... جای ظرف و ظروف را ؛ یعنی اینکه تو بزرگ شده ای ، دانا شده ای ! حالا همه ی اینها به کنار ... وقتی بعد از خوردن خوراکی هایت ، پوستشان را به سطل زباله می اندازی ، ...
25 ارديبهشت 1395

21 ماهگی الیسا

عزیـــــــــز جان من ! 1 سال و 9 ماهه ی شیرین من ...   دوســــتت دارم ! به اندازه ی تمام ثانیه های این 1 سال و 9 که گذرانده ایم ، دوستت دارم ... به اندازه ی تماااااام دنیا .   دوباره امروز ، روز 25اُم ماه ! ماهگرد آمدن تو ، ماهگرد یکی شدن ما   چقـدر این " بیست و پنج " را دوست دارم . 25   برای ما سه نفر پر از خاطره س ...
25 فروردين 1395

هفده ماهگی الیسا

الیسای نازنینم   چاشنی بودنت گذر زمان را به کاممان شیرین و شیرین تر کرده است   17 ماهگیت مبارک عزیز مادر   و تو دلبندم همچنان در جاده رشد سیری صعودی را طی می کنی   این روزها دردهای رویش دندانهای آسیا وجود نازنینت را می آزارد و تو چه صبورانه آن را تحمل می کنی   از همین حالاست که باید بدانی در مسیر رشد و بالندگی و تکامل، دردهایی می آیند و می روند تا  انسان ساخته   شود   این روزها سعی زیاد داری برای تکلم و چه زیبا  و مدام نام بابا را تکرار می کنی و برای خودت آواز میخوانی    و ما چنان ذوق زده می شویم که گویی برایمان شاهنامه خوانی کرده باشی! ...
25 آذر 1394

تولد یک سالگی الیسا

الیسای عزیزم پارسال یه همچین روزی بدنیا اومدی و شدی همه ی  دنیای ما خیلی  لحظه قشنگی بود, تو گریه کردی ونمیدونستی که اینجا , زمین ما  شاید به قشنگیه دنیای پاک قبلیت نباشه , فرشته کوچولو ولی اینجا هم میتونه زیبا باشه  اگه خودت بخوای عزیز من . من از شنیدن اولین صدای تو که همون گریه ات بود اشک شوق ریختم و گفتم خدایا دخترمون تا آخر دنیا بخنده ! الیسای عزیزم  من و بابا سعید تو این ۱ سال که  تو کنار ما بودی بهترین سال عمرمون رو تجربه کردیم . دخترک  کوچولو و مهربون من , امروز از صبح بغض دارم و وقتی به سال پیش فکر می کنم اشک میاد تو چشمام چون نمیدونم چطوری خدا رو شکر کنم برای د...
25 تير 1394

هشت ماهگی الیسا

چشمانت دلاویزترین باغی ست که مرا به تکرار بهار می نشاند و کوک می زند ململ نگاهم را به شکوفه های سیب...به عطر بابونه های لطیف...   میان روزهای مانده در تقویم خاکستریم راه می روی و هوای خانه پر می شود از رنگ های شاد دخترانه ات؛   حالا تمام هفت سین من می شود تکرار نام زببای تو!   و  نفس های پاک و مسیحاییت مرا به "احسن الحال" می رساند.     هشت ماهگیت مبارک الیسای  من.   اولین بهاریست که چکه چکه عسل از گوشه نگاهت به کام لحظه های من می ریزد تا شیرینی امسال در آغوش لبخند تو تحویل شود .   ...
25 اسفند 1393

هفت ماهگی الیسا

  هفت عددی مقدس و خوش یُمن است . ولی برای مادری عاشق ، میتوان نوشت و نوشت تا هفت آسمان از هفت شهر عشق . هفت ماه بندگی ، هفت ماه عاشقی ، هفت ماه دلبری ، هفت ماه مادری ، هفت ماه کودکی . هفت ماه و هفت ساعت و هفت دقیقه است که تو با منی ! تو ، چه کرده ای با من ، فقط خدا میداند و بس. دوستت دارم کوچک ِ خنده روی ِ مهربانم . با وجود کوچکیت خوب نشان میدهی که دختری ، دلبری میکنی عجیب ! لبخند میزنی ملوس و لوند ، آواز میخوانی خوش آهنگ و بلند. حرف میزنی به زبان خودت چه قشنگ : با با با با  ...  دّ دّ دّ دّ ...... .ما ما ما ما در این واژه ها یک دنیا عشق نهفته است برای من و بابا ...
25 بهمن 1393

نیم سالگی پرنسس الیسا

نیم سالگیت مبارک عزیزم ,شش ماه  گذشت ,تمام خاطرات شیرین و تکرار نشدنی,تمام لحظه های زیبای مادری. تمام بی قراری های شبانه ی دخترم با هر سختی که بود گذشت,دخترم ممنونم که مرا   لیاقت مادر بودنت می دانی... ممنونم که تو بهترین  بودی .. خدایا به خاطر چنین عشق زیبایی ازت ممنونم... بیست و پنجم هرماه ساعت 8:20 صبح با چشمان اشک آلود تو را سپاس میگویم و دخترم را درآغوش میگیرم و میبوسم ...فرشته مهربانم نیم سالگیت مبارک ششمین ماهگرد تولدت کلی کار داشتیم, اول صبح که بیدار شدیم  منو شما بهمراه بابا سعید  به مرکز بهداشت رفتیم . اول که قد و وزنت رو اندازه گرفتن  وزن 800/9  قد ...
25 دی 1393
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به الیزابت می باشد