مسافر کوچولو
سلام الیسای مامان، مسافر كوچك من
خوش قدم باشی فرشته کوچولو
مامان جان سفرت دارد به آخر میرسد و من چه حس و حال غریبی دارم
برای آمدن به این دنیای زیبا آماده ای؟ما که بیصبرانه انتظارت را میکشیم
انتظار بوییدن و بوسیدن و در آغوش کشیدنت را
وای چه لذتی در وصال تو نهفته است
دقایق ! آهسته تر ، این همه شتاب از برای چیست؟
من و دخترم چه روزها و شب ها که با هم داشته ایم
دلم برای تکان هایت تنگ خواهد شد
دلم برای همه این روزهای با هم بودن تنگ خواهد شد
دلم براي همه اين بي قراريها ، بي خوابي ها ، و درد ها تنگ خواهد شد
خدایا ، این زیبایی ها را به همه بچشان !
پروردگارا ، دخترم را و همسرم را و کشتی کوچک زندگیم را به تو میسپارم تو خود ناخدایمان باش
الیسا جونم امروز یکم تیر ماه اولین روز تابستونه ، مامان دیگه سر کار نمیره از صبح که بیدار شدم یاد اون شعری افتادم که میگه تیر ماه با آمدن تو در ذهن من جاودان خواهد شد.