الیساالیسا، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

الیزابت

الیسا و محرم 1395

سومین سال است که ماه محرم را که ماهی متفاوت از همه ماهها است را با حضور دختر نازنینم، شاهد بیرق ها و پرچم هایی هستیم که برای سیاه پوش کردن شهر و به منظور به پاداشتن شهادت آقا اباعبدالله الحسین (ع) به اهتزاز درآمده اند و حال و هوای خاصی را به شهر داده اند.  الیسا جانم؛ این روزها با شنیدن صدای مداحی شروع به سینه زدن می کنی و میگی حسین جان . دو شب هم باهم به مراسم عزاداری سید و سالار شهیدان - امام حسین (ع) رفتیم ولی با دیدن سوگواری ها از نزدیک، غصه دار می شدی و اشک در چشمان مهربونت حلقه میزد. عصر روز عاشورا به دیدن مراسم جانسوز و غم انگیز سوزاندن خیمه های اهل بیت حسین بن علی (ع) رفتیم ولی اصلاً دوست نداشتی که به حق دیدن...
22 مهر 1395

روز جهانی کودک

الیسا جانم - شکوفه باغ امیدم، 17 مهرماه مصادف با روز جهانی کودک مبارکت باد. فرزندم، شکوه زندگیم؛ کودکی فصل نفیسی است از زمان که امیدوارم هر لحظه اش برایت لبریز از عشق و محبت و مهربانی و نیکی باشه. دیروز - جمعه به دخترکم قول داده بودم که امروز به شهربازی بریم تا بازی کنه و خوش بگذرونه. صبح که بیدار شد گفت بریم شهربازی؟ انگار تمام شب رو لحظه شماری کرده بود تا صبح بشه و به قول خودش هوا روشن بشه بریم شهربازی. بعد از خوردن صبحانه روانه شهربازی شدیم و الیسای عزیزم کلی بازی کرد و شادی. کودک شیرینم، وقتی برق شادی را در چشمان مهربونت می بینم، زندگی برایم معنای تازه ای می یابد و عاشقانه می گویم دردانه ام، عشق را، زندگی را و بودن را ب...
17 مهر 1395

آغاز پاییز دل انگیز با گشت و گذار در شمال

پاییز زیبا و عروس فصل هاست برگ ریزان درخت و خواب ناز غنچه هاست خش خش برگ و نسیم باد را بی انتهاست هرچه خواهی آرزو کن، فصل فصل قصه هاست   دوباره پائیز آمد؛ زیباترین فصل خدا، فصل زیبای سادگی، فصل باز باران با ترانه، فصل شیدایی و مهر، فصل عاشقی.    پایـیز که می شود انـگار از همیشه عاشـق ترم، نمی دونم شاید چون زاده پاییزم دخترک شیرینم؛ پاییز فصل با هم بودن هاست، دوست دارم در این فصل هزار رنگ در هوای بارانی اش میان همهمه برگهای خشک پاییزی در اغوش بگیرمت و قصه عشق و عاشقی برایت بسرایم .   دلبندم در این فصل پر از قصه و رنگی، سفر دو روزه ای به شمال داشتیم، هوا کمی ابری و ...
11 مهر 1395

سیری در باغ پرندگان!

الیسا جانم؛ دختر مهربون و دوست داشتنی من، چند وقتی است به پرنده ها علاقه خاصی پیدا کرده ای و هرکجا پرنده ای رو می بینی با خوشحالی فریاد میزنی پرنده پرنده! برای همین تصمیم گرفتیم برای دیدن پرندگان بیشترو کسب تجربه ای جدید به باغ پرندگان بریم.  این باغ بسیار زیبا و دیدنی است، مسیرهای پیچ در پیچ - آلاچیق های زیبا - نیمکت های چوبی - برکه های کوچک و مسیرهایی که سنگفرش شده است، قدم زدن در آن را آرامش بخش تر و روحنوازتر می کند بخصوص اینکه الیسای کوچک و نازنینم همراه و همگام ما باشه. در قسمتی از باغ آبشار و برکه هایی است که پلیکان و قرقاول و اردک و قوهای زیبا در آن به چشم می خورد.   محدوده د...
28 شهريور 1395

بیست و شش ماهگی الیسا

نازنین دخترم ؛   بی هیچ مقدمه ای می گویم ، بیست و ششمین ماه بودنت و مادرشدنم مبارک   الیسای عزیزم دوستت دارم و این "دوستت دارم" را روزی هزاربار برای خودم تکرار می کنم و سرمست می شوم از داشتنت   دلبندم ، تو معنی تمام رنگ های دنیایی ؛ وقتی که دستان کوچکت را به دور گردنم حلقه می کنی ، به دور از همه خستگی ها در آغوش گرمت آرام می گیرم و از لبخند شیرینت هزاران بار انرژی   دردانه ام ؛ برای تمام لحظه هایت فرشی از عشق پهن می کنم تا عاشقانه قدم بزنی و من عاشقانه نگاهت کنم ...
25 شهريور 1395

25 ماهگی الیسا و سفر به شیراز

انگار همین دیروز بود که در تدارک برپایی جشن کوچکی برای دلبند دوساله مان بودیم، یک ماه گذشت و شما فرشته دوست داشتنی هر روز با علاقه ای دوچندان عکس ها و فیلم های جشن تولدت رو به نظاره میشینی و با ذوق میگی هوراااا تولده، تولد الیسا. الهی فدای شیرین زبونی هات بشم که گاهی دوست دارم بنشینم و برایم حرف بزنی، از کارها و شیطنت های کودکانه ای که خودت به زبان شیرین و اصطلاحات بامزه، آنها را تعریف میکنی. عزیزکم در این یک ماه، با تغییر و تحولی روبرو بودی که با وجود سختی که برایت داشت ولی مثل همیشه با صبوری آن را پشت سرگذاشتی و آن هم "پایان تغذیه با شیر مادر" بود. بالاخره تصمیم سخت و جدی گرفته و اجرا شد ولی هرگاه با چشم ها...
25 مرداد 1395

الیسا به مهدکودک می رود

الیسای عزیزم؛ امروز شنبه شانزدهم مردادماه برای اولین بار از محیط امن خانه دور شدی و قدم به محیطی گذاشتی که مستقل شدن و اجتماعی شدنت را بهمراه دارد. دختر شیرین زبانم، روابط عمومی بسیار عالی داری و خیلی خوب با اطرافیانت بخصوص همسن و سالهای خودت ارتباط برقرار می کنی، به همین خاطر با بابا سعید تصمیم گرفتیم با ثبت نام در مهدکودک بصورت نیمه وقت، از آموزشهای بیشترو تجربه ای فراتر از خانه بهره مند بشی.    بعد از چند روز تحقیق و بررسی و یک روز تجربه مهد بصورت آزمایشی، امروز شما فرشته کوچک و دوست داشتنی رو با کلی دلهره روانه مهد کردم اما قلبم داشت از جا کنده میشد و چشمام هم پر از اشک بود ولی به زور خندیدم و سعی کردم ...
16 مرداد 1395

روزت مبارک زیباترین گل هستی

الیسای نازنینم   امروز روز توست، خورشید درخشان تر از هر روز، گنجشکان سرود بودن سر داده اند، زمین قدمهایت را نوازش می کند، لبخند بزن دخترک شیرین و با احساسم، لبخند بزن به نسیمی که مدام نوازشت می کند و به بلبلانی که با حس و شوقی وصف ناپذیر برایت ترانه ای عاشقانه سر می دهند، آری، لبخند بزن به خدایی که با نعمتهایش، لبخند را میهمان لبهات می کند.   الیسا عزیزم؛ روز دختر رو که مصادف با میلاد حضرت فاطمه معصومه (س) مظهر عصمت و نجابت است رو به شما فرشته کوچک زندگیم که مثل گل پاک و قشنگ و خوشبو هستی تبریک میگم.   دردانه ام؛ بر دستان کوچکت بوسه می زنم و امیدوارم شادی و آرامش مهمون همی...
14 مرداد 1395

تولد دو سالگی الیسا

هوس شب بو کرده بودم ، که تو آمــــــــدی . مشامم پــــــُر شد از عطر تو ؛ چه خوش آمدی ! دوباره 25 تیر دوباره مـــرور خاطرات آن روز ناب ... دوباره من و پلک های تَرم ... دوباره " تـــــــــــو " ! دخترک زیبای من ، عزیز تر از جانم ! امروز ؛ همان روزی که برای اولین بـــــــــار دیدمت ، بوسیدمت .... همان روزی که در تقویم من ، حک شده به نام " تو " . همان روزی که بالهایت را جا گذاشتی در آســـــمان ، و سفر کردی به دیار ما زمینی ها . همــــــــان روزی که خدا بدرقه ات کرد به زمین ! همان روزی ست که " من " و " تو " به هم رسیدیم امــــــــــروز روز تولد توست بی مث...
25 تير 1395
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به الیزابت می باشد