اسفندماه 96
اسفندماه که می شود هم دلشوره داری که سال داره تموم میشه و کاری نیمه تموم نَمونِه و هم هیجان آمدن بهار و فصلی نو.
اسفندماه که می شود همه در تکاپو هستند؛ همه خود را برای شروعی دیگر آماده میکنند- با خانه تکانی و نو نوار کردن وسیله ها همه جا رنگ تازگی به خود می گیرد.
الیسا عزیزم امسال توی این ماه مناسبت های زیادی داشتیم؛
- روز مادر
- تولد بابا سعید
- جشن پایان سال مهد؛ که حسابی بهت خوش گذشته بود و شادی کرده بودی.
- مراسم چهارشنبه سوری و قاشق زنی که یکی از آئین های کهن ایرانی است و در غروب آخرین سه شنبه شبِ سال با روشن کردن آتیش و پریدن از روی آن برگزار میشه.
- سه سال و هشت ماهه شدن دخترکم
الیسا جانم آدم باید لذت ببره از تمام لحظاتی که به سرعت طی میشه، از تمام چیزهایی که حالمون رو خوب میکنه مثل:
چیدن سفره هفت سین؛ بودن در کنار عزیزان هنگام تحویل سال؛ دعای خیر و طلب آرامش و سلامتی برای همه؛ عیدی دادن و عیدی گرفتن
و اینکه آدم دوست داره توی این روزها چشمهاش رو ببنده و از پشت پنجره ای که آفتاب نیمه گرم از لابه لای پرده ها به دیوار اتاق تابیده بوی بهار رو حس کنه_بوی ناب زندگی