الیساالیسا، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره

الیزابت

خاطرات روز سونو ان تی

1392/11/10 10:12
نویسنده : مامان الی
1,201 بازدید
اشتراک گذاری

سلام عزیزم
امروز که دارم این پست رو میزارم چند روز از سونوگرافی NT گذشته و چون میخواستم عکسای سونو هم باشه واسه همین منتظر شدم تا جواب رو بگیرم بعد بنویسم. حالا میخوام کامل از اول همه چیزو واست توضیح بدم برای همین بر میگردم به 3 هفته پیش؛

روز 14/10/92 که برای چکاپ ماهانه پیش دکتر رفته بودم بهم گفت همه چیز خوبه حتی صدای قلبتو برای من و بابا سعیدت گذاشت، ماماجون رضوانتم بود کلی ذوق کردیم، گفت برای انجام سونوی ان تی بریم آزمایشگاه نسل امید. شاید باورت نشه از اون شب دل تو دلم نبود یه جورایی استرس داشتم البته خدا وکیلی بابا سعیدت همیشه بهم روحیه میده و کمکم میکنه، فردا صبحش تا اومدم سر کار آدرس و شماره تلفن آزمایشگاه رو پیدا کردم و  زنگ زدم اونجا واسه هفته بعد یعنی دوشنبه 23/10/92 ساعت 40/14 وقت گرفتم. خلاصه این یه هفته هم با حال و هوای خودش گذشت تا اون روز رسید. سر صبح طبق معمول بیدار شدیم و بعد از نماز و خوردن صبحونه ، بابا سعید منو رسوند سر کار و خودشم رفت،  قرار گذاشتیم تا ساعت30/13 بابا بیاد دنبالم و بریم آزمایشگاه، که سرموقع اومد. ما ساعت 15/14 رسیدیم اونجا تقریبا بیشتر صندلیهای اونجا پر بود.ما هم گفتیم چون حتما ما وقت گرفتیم خیلی معطل نمیشیم بعد از انجام کارای پذیرش فهمیدیم اینایی که اینجا هستن از صبح اومدن، القصه (مامان میدونم الان سر درد گرفتی انقدر دارم  واست حرف میزنم) خلاصه منو بابا سعیدت تا ساعت 18 منتظر نشستیم تا بالاخره نوبتمون شد البته شما نارحت نشو فدای سرت عزیزم، رفتم داخل اتاق و از خانم دکتر خواهش کردم اگه امکان داره باباتم بیاد که اونم قبول کرد. منم آماده شدم و بابا هم پیش من نشسته بود وای نمیدونی قلبم داشت چیجوری  میزد. یه ال سی دی روبروی ما بود که تصاویر سونو رو میدیدم. بابا سعید هم هی به من نگاه میکرد برام انرژی مثبت میفرستاد (بزرگ شدی خودت یادت میگیری) بعد از اینکه خانم دکتر از زوایای مختلف شما را بازدید کردن و عکس ازت گرفتن گفتن همه چیز خوبه و سن شما تا اون روز 12 هفته و 2روز وتاریخ تقریبی به دنیا اومدنت رو هم 5 مرداد اعلام کرد فدات بشم آخه من تا اون موقع میمیرم از انتظار  بعد رفتن از مدیر آزماشگاه هم خواستن بیان تا نتایج رو تفسیر کنن ایشون هم اومدن و همه چیزو خوب ارزیابی کردن و اونجا بود که جنسیت تو رو به ما گفتن الیسا جان دخمل ناز مامانی  نمیدونم چرا اشک از چشمام یکدفه جاری شد وقتی شنیدم سالم و سلامت هستی. ان شاءالله هم تو و همه نی نی ها سلامت باشید. عزیزم چند تا از عکسای سونو رو هم برات گذاشتم. خوب دیگه مامان خسته شد برم یه چیزی بخورم فعلا خداحافظ. me toniniweblog.com

 

 

پسندها (1)

نظرات (0)

niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به الیزابت می باشد