12/12/1392 ساعت 12/12
سلام دختر خوب مامان، الیسای عزیزم
امروز دوشنبه ١٢/١٢/١٣٩٢ من -مامانت-، دارم بجای شما توی دفتر خاطراتت مینویسم تا ان شاء الله بعدا خودت مدیریت وبلاگتو دستت بگیری و ادامه بدی.
امروز صبح من و بابا سعیدت رفتیم مرکز سونو گرافی برای انجام بررسیهای آناتومیک و همچنین تعیین جنسیت، شکر خدا همه چیز نرمال بود و به قول شاعر که میگه (( همه چی آرومه من چقد خوشحالم پیشم هستی حالا به خودم میبالم من به تو دل بستم از چشام معلومه من چقد خوشبختم همه چی آرومه )) در خصوص تعیین جنسیتم که خود شاهزاده خانم مستحضر هستید، فقط کافیه به تاریخ راه اندازی وبلاگتون نگاه کنید میبینید که از خیلی وقت پیش شما دخمل ناز مامان شدی و برات اسم هم انتخاب کردیم. خلاصه مامان جون بدون که خیلی من و بابات دوستت داریم واسه اومدنت داریم لحظه شماری میکنیم. راستی دخترم عیدم داره میاد نمیدونی چه حس خوبی دارم، وای الیسا فکر کن، سال بعد این موقع با هم میریم خرید شب عید، آخ که چه کیفی داره