15 ماهگی الیسا
الیسای نازنینم
آنقدر شیرین شدی که هیچ عسلی در عالم باهات برابری نمی کنه. صورت ماهتو که می بینم انگار دارم معجزه
می بینم.عزیز دلم ,اینروزا کارهای زیاد جدیدی انجام میدی , تا اونجا که یادم هست برات مینویسم.
وقتی حوصله ات تو خونه سر میره به سختی سعی میکنی تا از مبل بالا بری و موقع بالا رفتن میگی" یا ... یا..."
این " یا " گفتن هات مخفف گفتن یا علی(ع) هست که وقتی میگی انگار انرژی مضاعف میگیری و کار ات و انجام
میدی.یعنی من عاشق این اعتقاداتت هستم...
خیلی چیزارو بازبون نی نی هامیگی ویا اشاره میکنی بالاخره یه جوری به ما میرسونی چی میخوای ...
بیشتر لوازم خونه رو میشناسی ووقتی ازت سوال میکنم با اون انگشت اشاره خوشکلت نشون میدی ...
صدای بع بعی و کلاغو و پیشی و گاو و هاپو رو وقتی ازت میپرسم در میاری
اونوقته که دلم میخواد درسته قورتت بدم...
خلاصه جونم واست بگه که اینروزهای ما مملو ازشادی وشور وبوسه وبغله
۱۵ماهه که مدام خدا رو بخاطر دادن دخترگلی مثل تو شکرمیکنم خدای مهربونم سپاسگزارم
تو چند روز گذشته هم 3 نفری با هم رفتیم شمال که خیلی خوش گذشت و تو هم دریا رو خیلی دوست داشتی و تو ساحل با اون پاهای کوچولوت میدویدی .
لا حول ولا قوه الا بالله