الیسا جون، دختر خوب بابا، هی تند تند دلم برات تنگ میشه دوست دارم بیام برات حرف بزنم. امروز میخوام در مورد مادر برات بگم، نمیدونم تو اون دنیایی که تو هستی در مورد مادر حرفی زده میشه یا نه، ولی تو این دنیایی که قراره شما تا چند وقته دیگه تشریف بیاری و قدم هاتو سر چشم ما بزاری، تا حرف مادر میشه همه یاد مهربونی، محبت، گذشت، فداکاری میافتن، میخوام برات بگم نمیدونی چقدر وجود یه مادر آرامش بخشه، الیسا جون با اینکه هنوز نیومدی ولی بهت حسودیم میشه آخه مامانت (مامان الی رو میگم! معرف حضور که هستن) خیلی دوست داره و همه جوره هواتو داره, منم ازت میخوام انشاءالله تو هم که بزرگ شدی مثل مامانت مهربون باشی، همیشه هم مراقب مامانت باشی، آفرین دختر خوبم ...