38 ماهگی الیسا
دخترک تابستانی من؛
روزهای آخر این فصل شیرین و گرم است، فصلی که سه سال است آخرین روزهای اولین ماهش را به یمن حضورت جشن می گیریم و مابقی روزهایش را نیز با گرمای وجودت، عاشقانه تر به نظاره می نشینیم.
الیسا عزیزم، شهریورماه مشغول جابجایی و اثاث کشی بودیم و خیلی فرصت نشد شما را به گردش و تفریح ببریم ولی امیدوارم کارها زودتر به اتمام برسه و بتونیم به یه سفر کوچیک بریم.
خداروشکر مهدکودک رو دوست داری و با دوست هات هم خیلی خوب ارتباط برقرار کردی و دوستشون داری. بعضی وقت ها که داری بازی می کنی می بینم اسم دوست هات رو روی عروسک هات گذاشتی و صداشون می کنی. حروف و اعداد رو به انگلیسی کامل تر میگی و خودت رو معرفی می کنی- I'm Elisa - توی مهد اجزا بدن رو براتون توضیح دادن و همینطور جاهای خصوصی رو که هیچ کس اجازه نداره به آنها دست بزنه و از اونجا که شما خیلی کنجکاو هستی مرتب میگی "خضوضیه" و سوال هایی می پرسی که امیدوارم بتونم درست جوابت رو بدم.
دلبند سی و هشت ماهه ام، امیدوارم همیشه ایام به کامت باشه و بهترین ها رو در زندگیت تجربه کنی.